جمعه ۲۱ آذر ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۰
ازدواج از آمادگی شروع می‌شود نه از انتخاب

حوزه/ امروزه فاصله بین بلوغ تا ازدواج افزایش یافته و افراد زیر هجده سال معمولاً به پختگی کافی نمی‌رسند. آمادگی برای ازدواج شامل بلوغ فکری، مهارتی و شخصیتی است و قرآن کریم بر عفت، کنترل امیال، مدیریت هیجانات و آمادگی پیش از انتخاب همسر تأکید دارد.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین رضا یوسف‌زاده در پرسش و پاسخ‌هایی به موضوعات «آمادگی سنینی ازدواج، مهریه سنگین و راهکارهای عملی، مدیریت تهدید طلاق در همسرداری و کنترل عصبانیت و فحاشی به خانواده همسر» پرداخت که تقدیم شما فرهیختگان می شود.

پرسش شماره ۱:

* در شرایط کنونی، ازدواج کردن برای یک پسر در سنین زیر بیست سال بسیار دشوار است. از سوی دیگر، وضعیت اجتماعی، فضای مجازی و دیگر عوامل فرهنگی و اقتصادی، فشارهای متعددی را بر جوانان تحمیل می‌کند؛ حالا در چنین شرایطی، یک جوان باید چه کار کند؟

* پاسخ:

امروزه فاصله بین بلوغ تا ازدواج در جامعه افزایش یافته است. این امر از یک سو به دلیل بلوغ زودرس و درک زودتر نیازهای انسانی رخ می‌دهد و از سوی دیگر به واسطه عوامل اجتماعی و حضور گسترده فضای مجازی شدت یافته است.

از سوی دیگر، شرایط مختلف اجتماعی باعث شده سن ازدواج افزایش یابد. بنابراین فاصله بین بلوغ و ازدواج، واقعیتی است که وجود دارد و باید به آن توجه کرد.

البته لازم است تأکید شود که افزایش فاصله بین بلوغ و ازدواج پدیده‌ای صرفاً مختص به دوران معاصر نیست.

در تاریخ نیز همواره افراد به دلایل مالی، خانوادگی یا فرهنگی توانایی ازدواج در سنین پایین را نداشته‌اند.

در روایات و آیات قرآن نیز به این نکته اشاره شده است که افراد پیش ائمه علیهم السلام می‌آمدند و مشکلات را مطرح می‌کردند که به نوعی توانایی ازدواج ندارند.

بنابراین این موضوع، یک چالش تازه یا منحصر به امروز نیست، اما گستردگی و مقیاس آن در جامعه کنونی بسیار افزایش یافته و بسیاری از جوانان با آن درگیر هستند.

با توجه به تجربه عملی، نوجوانان باید از سن حدود چهارسالده تا پانزده سالگی آمادگی اولیه برای ازدواج را کسب کنند، اما این به معنای آن نیست که افراد زیر بیست سال به طور عمومی آماده ازدواج هستند.

آمادگی برای ازدواج شامل بلوغ فکری، مهارتی و شخصیتی است و نمی‌توان یک عدد قطعی برای آن تعیین کرد.

برخی افراد در سنین پایین‌تر آمادگی دارند و برخی در سنین بالاتر هنوز آمادگی لازم را کسب نکرده‌اند.

تجربه نشان می‌دهد که معمولاً افراد زیر هجده سال به پختگی کافی برای ازدواج نمی‌رسند و بنابراین توصیه می‌شود حداقل تا هجده سالگی، افراد خود را برای ازدواج آماده کنند، مگر در موارد استثنایی که شرایط و آمادگی فرد مشخص باشد.

ازدواج از کجا آغاز می‌شود؟

بسیاری از افراد گمان می‌کنند ازدواج از انتخاب همسر شروع می‌شود، در حالی که در واقع ازدواج از آمادگی فرد آغاز می‌شود.

پیش از انتخاب، فرد باید مهارت‌ها، بلوغ فکری و توانایی مدیریت نیازها و هیجانات خود را کسب کند.

فاصله زمانی تا ازدواج را می‌توان با برنامه‌ای مشخص و هدفمند پر کرد. در قرآن کریم به این موضوع اشاره شده است و توصیه شده است که افراد در دوران قبل از ازدواج عفیف باشند و خود را مدیریت کنند.

عفت پیش از ازدواج یک توصیه اخلاقی ساده نیست؛ بلکه یک برنامه عملی و مهارتی است که آمادگی لازم برای زندگی مشترک را ایجاد می‌کند.

عفت یعنی کنترل خود، مدیریت امیال و نیازها، و تعیین حاکمیت بر خویشتن.

کسی که قبل از ازدواج این مهارت را کسب نکند، پس از ازدواج نیز ممکن است در برابر وسوسه‌ها و خیانت آسیب‌پذیر باشد.

مدیریت ورودی‌ها، تحلیل‌ها و خروجی‌های ذهنی، شامل آنچه دیده، شنیده و تصور می‌کنیم، نیازمند تمرین و کسب مهارت است.

در روایت نیز آمده است که نوجوان و جوان باید خود را مشغول کند و خلوت‌های بی‌هدف خود را کاهش دهد.

این مشغولیت‌ها باید هدفمند باشد و به سمت آمادگی برای ازدواج هدایت شود. به عبارت دیگر، فرد باید از نظر علمی، شناختی، تحصیلی و شخصیتی رشد کند و بلوغ جنسی را با بلوغ عقلی و مهارتی همراه کند.

کسب توانایی کنترل هیجانات و مدیریت امیال، تمرین مدیریت رفتار و انتخاب‌های درست، و پیشرفت در حوزه‌های فردی، همگی بخشی از آمادگی برای ازدواج هستند.

در این مسیر، تمرین عفت و خودکنترلی نه تنها پیش از ازدواج بلکه در زندگی مشترک نیز بسیار مؤثر و ضروری است. رعایت این برنامه باعث می‌شود انتخاب همسر با پختگی و آگاهی بیشتر انجام شود و مدیریت رفتاری و هیجانی فرد در زندگی زناشویی آسان‌تر گردد.

* پرسش شماره ۲:

* یکی از مشکلاتی که برخی خانواده‌ها با آن مواجه هستند، تعیین مهریه سنگین و ناتوانی در تأمین آن است. مثلاً گفته شده مهریه عروس ششصد و پنجاه سکه است و اکنون عروس و داماد در همان خانه زندگی می‌کنند، اما خواسته عروس دریافت مهریه است و خانواده نمی‌دانند این سکه‌ها را از کجا تأمین کنند.

* پاسخ:

مهریه جزو حقوق قانونی و شرعی زن است. هر مبلغی که به عنوان مهریه تعیین شده باشد—چه ششصد سکه باشد، چه شش هزار یا شش هزار و پانصد سکه—این تعهدی است که مرد هنگام ازدواج پذیرفته و باید آن را ادا کند.

مهریه ارتباط مستقیمی با طلاق ندارد؛ در واقع، سیره اهل بیت علیهم‌السلام نیز بر این بود که مهریه از همان ابتدای زندگی پرداخت شود.

در سیره امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیهما، و نیز در روش پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، مهریه همواره به عنوان حقی برای زن و نشانه صداقت و محبت در زندگی به او پرداخت می‌شد.

بنابراین مهریه صرفاً برای طلاق یا ضمانت نیست و نباید آن را تنها به عنوان تضمینی برای آینده در نظر گرفت.

متأسفانه در فرهنگ امروز، گاهی مهریه به ابزاری برای ایجاد فشار و اختلاف تبدیل شده، در حالی که فلسفه آن، هدیه محبت و تأمین حقوق زن در ابتدای زندگی است.

با توجه به اینکه مرد توانایی پرداخت مهریه را ندارد، توصیه می‌شود از مسیرهای مصالحه و گفتگو استفاده شود.

قرآن کریم و روایات اسلامی بر مراعات فرد ناتوان مالی تأکید دارند و می‌فرمایند در مواردی که پرداخت ممکن نیست، با گذشت و ملاحظه عمل کنید؛ خداوند جبران خواهد کرد.

این نکته به ویژه برای خانواده‌ها و دختران بسیار اهمیت دارد که در چنین شرایطی می‌توانند با اعتماد به خدا و رعایت انصاف، از فشار مالی و اختلاف جلوگیری کنند.

راهکار عملی در این شرایط، صلح و مصالحه است. گفتگو بین خانواده‌ها و زن و شوهر می‌تواند موجب کاهش اختلاف و ایجاد توافقی معقول شود. مرد باید توانایی خود را مدنظر قرار دهد و زن نیز با درک شرایط، بخشی از مهریه را به تأخیر یا تقسیط بپذیرد.

در سیره اسلامی، مهریه سبک و معقول توصیه شده است. مهریه‌های سنگین، گرچه از نظر شرعی حق زن محسوب می‌شود، اما ممکن است خشم و کینه در دل مرد ایجاد کند و روند زندگی مشترک را آسیب‌پذیر سازد.

روایت‌ها و سخنان امام صادق علیه‌السلام و پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله بر این نکته تأکید دارند که مهریه باید نشانه مهر و محبت باشد و نه ابزار فشار یا انتقام.

مهریه زیاد و غیرمتناسب می‌تواند برکت زندگی را کاهش دهد و به مشکلات طولانی‌مدت منجر شود.

بنابراین توصیه عملی این است که در مواجهه با مهریه سنگین و ناتوانی در پرداخت، خانواده‌ها و زوجین با گفتگو، گذشت، و مصالحه عمل کنند. مهریه باید همواره وسیله‌ای برای ایجاد محبت و حمایت از زن باشد، نه عامل اختلاف و درگیری‌های طولانی.

* پرسش شماره ۳:

* ما حدود یک سال و هشت ماه است عقد کرده‌ایم و در چند ماه اخیر، هرگاه بحث یا اختلافی پیش می‌آید، همسرم مرا تهدید به طلاق می‌کند و رفتارهای بی‌احترامی از خود نشان می‌دهد. این رفتار باعث دلسردی و ناراحتی من شده، در حالی که همسرم صبح روز بعد می‌گوید که مرا را دوست دارد و تا ابد کنارم خواهد ماند. این تناقض باعث شده که من احساس بلاتکلیفی و دلسردی نسبت به زندگی مشترک پیدا کنم؛ چه کار کنم؟

* پاسخ:

اولین نکته‌ای که باید توجه شود، تعیین خط قرمزهای رفتاری در روابط است.

یکی از مهم‌ترین این خط قرمزها، ممنوعیت شوخی یا تهدید به طلاق است. استفاده از مفهوم طلاق به عنوان شوخی یا ابزار تهدید، حتی در دوران عقد، اثرات منفی عمیقی بر روحیه و اعتماد طرف مقابل می‌گذارد و قبح طلاق را که در زندگی زناشویی باید آخرین راه‌حل باشد، می‌شکند.

دومین نکته، شناخت موقعیت خود در مراحل اولیه زندگی مشترک است. دوران عقد و اوایل زندگی، مرحله نقش‌یابی زن و مرد و تعیین جایگاه هر یک در زندگی مشترک است.

همانند دو چرخ دنده تازه کنار هم قرار گرفته، اصطکاک و برخورد طبیعی است. مردان در این مرحله به دنبال تثبیت جایگاه خود هستند و زنان نیز در حال تطبیق با این شرایط‌اند.

بنابراین بروز اختلاف و اصطکاک، امری طبیعی است و نباید به معنای عدم علاقه تلقی شود.

سومین نکته، نگاه واقع‌بینانه به تهدیدهای طلاق است. تهدید به طلاق لزوماً به معنای عدم علاقه یا قصد جدایی واقعی نیست.

ممکن است علل مختلفی داشته باشد:

۱. تلاش برای پایان دادن به بحث یا تعارض: گاهی مرد از این تهدید برای خاتمه دادن به یک اختلاف استفاده می‌کند.

۲. اعمال فشار برای رسیدن به خواسته: تهدید ممکن است به منظور جلب توجه یا اجبار همسر برای قبول خواسته‌ای باشد.

۳. اعمال قدرت و نفوذ: در اوایل زندگی، برخی مردان به دنبال تثبیت نفوذ و قدرت خود هستند و از تهدید برای این منظور استفاده می‌کنند.

بنابراین، در دوران عقد، پیش‌بینی می‌شود که تهدید به طلاق بیشتر ناشی از اعمال قدرت و فشار لحظه‌ای باشد تا عدم علاقه واقعی، به خصوص اگر پس از آن معذرت‌خواهی یا ابراز محبت انجام شود.

راهکارهای عملی برای مدیریت این شرایط:

۱. گفتگو و بیان احساسات: خانم باید احساس دلسردی، ناراحتی و اضطراب خود را در زمانی آرام و مناسب با همسر مطرح کند، نه هنگام بروز دعوا. بیان احساسات باعث تنظیم رفتار طرف مقابل و کاهش اصطکاک می‌شود.

۲. شناخت موقعیت‌ها و علل رفتار: خانم باید بررسی کند چه شرایطی باعث می‌شود همسرش تهدید به طلاق کند و چه موقعیت‌هایی حساسیت بیشتری ایجاد می‌کند. این شناخت کمک می‌کند از رسیدن به نقطه‌ای که موجب تهدید شود، جلوگیری شود.

۳. تعیین قرارداد رفتاری: پس از گفتگو و بیان احساسات، زوجین می‌توانند یک قرارداد رفتاری یا توافقنامه بنویسند که در آن مشخص شود شوخی یا تهدید به طلاق مجاز نیست و هرگونه تخطی از آن شامل جریمه یا یادآوری می‌شود. این تکنیک، مشابه مشارطه در نگاه تربیت دینی، باعث تعهد بیشتر طرفین به رعایت خط قرمزها می‌شود.

۴. تمرین واقع‌بینی و کنترل هیجانات: درک این که تهدید به طلاق الزاماً عدم علاقه نیست و بیشتر ابزار کنترل یا فشار لحظه‌ای است، به کاهش اضطراب و دلسردی کمک می‌کند.

در مجموع، مدیریت تهدید به طلاق در دوران عقد یا اوایل زندگی مشترک نیازمند سه گام است: شناخت موقعیت، گفتگو و بیان احساسات، و ایجاد قرارداد رفتاری مشخص. با این روش، تهدیدها کاهش یافته، اعتماد و احترام در رابطه حفظ می‌شود و زمینه رشد زندگی مشترک و تعامل سالم فراهم می‌گردد.

* پرسش شماره ۴:

* یکی از مسائلی که برخی افراد تجربه می‌کنند، بروز عصبانیت و فحاشی به کسانی است که از دنیا رفته‌اند، مانند والدین یا بستگان همسر. هر وقت از دست شوهرم عصبانی می‌شوم، به پدر و برادرش که فوت کرده‌اند فحاشی می‌کنم؛ آیا این رفتار تأثیری روی زندگی من دارد؟»

* پاسخ

ابتدا باید بررسی شود که علت فحاشی به افراد درگذشته چیست. گاهی این رفتار ناشی از دلخوری و رنجش از خود آن افراد است، گاهی به خاطر ناراحتی از همسر و استفاده از آن‌ها به عنوان ابزاری برای تخلیه هیجانات و رساندن پیام است، و گاهی صرفاً عادت رفتاری فرد است.

کشف دلیل این رفتار نیازمند خودکاوی و تحلیل درونی است و هر فرد باید در خود بررسی کند که چرا به این افراد فحاشی می‌کند.

آسیب‌ها و اثرات فحاشی:

۱. آسیب ارتباطی: فحاشی فضای خانواده را مسموم می‌کند و روابط همسران را تحت تأثیر قرار می‌دهد. اگر فرزندی در خانه باشد، ممکن است این رفتار را ببیند یا بشنود و تأثیر منفی بر رشد عاطفی و روانی او بگذارد.

۲. آسیب معنوی: پیامبران و ائمه علیهم‌السلام درباره فحش دادن هشدار داده‌اند. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند که دشنام و ناسزا موجب ایجاد عداوت و کینه می‌شود و مسائل را حل نمی‌کند، بلکه آن‌ها را بزرگ‌تر می‌سازد. امیرالمؤمنین علیه‌السلام نیز فرموده‌اند که دشنام دادن به دیگران خود آسیب معنوی به فرد وارد می‌کند. امام سجاد علیه‌السلام در روایتی بیان کرده‌اند که فحش دادن مانع برآورده شدن دعاها و خواسته‌های انسان می‌شود.

راهکارهای عملی برای مدیریت هیجانات و جلوگیری از فحاشی:

گفتگو با خود و تمرین تجسم: می‌توان یک صندلی خالی در نظر گرفت و تصور کرد که فرد درگذشته روی آن نشسته است. سپس به صورت رک و صریح با آن‌ها گفتگو کرد، احساسات و دلخوری‌ها را بیان نمود و هر آنچه باعث ناراحتی شده است، مطرح کرد. این تمرین باعث کنترل هیجانات و کاهش فشار درونی می‌شود.

۱. خودبازنگری و مراقبه: فرد با خود و خدا گفتگو کند و احساسات منفی را شناسایی و تحلیل نماید تا هیجانات کنترل شود.

۲. قرارگذاری یا مشارطه: فرد می‌تواند برای خود شرط بگذارد که از این پس، در مواجهه با مشکلات زندگی، هرگز به کسانی که از دنیا رفته‌اند فحاشی نکند و هیجانات خود را به شیوه سالم مدیریت کند.

۳. تعیین جریمه و پایبندی: در صورت تخطی، فرد برای خود جریمه تعیین کند و به آن پایبند بماند. این تکنیک باعث ایجاد تعهد شخصی و کاهش رفتارهای آسیب‌زننده می‌شود.

برای شنیدن و دانلود اینجا را کلیک کنید

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha